سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نادان کوچک است؛ هر چند بزرگسال باشد و دانا بزرگ است؛ هر چند کم سال باشد . [امام علی علیه السلام]

ایران من

 
 
داریوش(شنبه 85 آبان 13 ساعت 12:29 عصر )

 



 
شعرهای زیبا از داریوش(پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 9:47 عصر )
این دفعه میخواهم در مورد چند تا اهنگ بیرون البوم داریوش صحبت کنم.چون تعداد اهنگای داریوش که بیرون البومه بسیار زیاده و من میخوام این اهنگا رو یاد اوری کنم.حتما وقتی اومدم تهران این اهنگا رو واسه دانلود هم خواهم گذاشت.اولین اهنگ که میخوام در موردش بنویسم یکی از بهترین اهنگای ایرانی هست و بسیار زیبا هست.

همیشه غایب:این اهنگو داریوش قبل از اینکه به زندان بره اماده کرده بود که به بازار بده و برای داریوش ساخته شده بود که متاسفانه به زندان افتاد و فریدون فروقی مهلت نداد و این اهنگو زیبا خوند.اما پس از بیرون امادن داریوش که این اهنگو که اماده کرده بود به بازار داد و با صدای داریوش تک اهنگی به بازار امد و این اهنگ برای امام زمان خوانده شده و یک اهنگ بسیار سیاسی و زیبا هست.این اهنگ هم اکنون بسیار کمیاب هست و با کیفیت بد معمولا پیدا میشه اما هواداران داریوش این اهنگو با کیفیت خوب درست کردند و الان با کیفیت خوب در اختیار منه که حتما تو وبلاگم میزارم.

یک نفر میاد که من منتظر دیدنشم                          یک نفر میاد که تشنه بویدنشم

مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده                       تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده

خالیه سفرمونو پر از شقایق میکنه                         واسه موجای سیاه دست توی قایق میکنه

مثل یک معجزه اسمش تو کتابا اومده                     تن اون شعرای عاشقانه گفتن بلده

همیشه غایبه من زخمامو مرحم میزاره                  همشیه غایبه من گریه هامو دوست نداره

نکنه یک وقت نیای صداش به دادم نرسه                اینه ها سیاه بشه کور بشه چشم ستاره...

مهمان ناخوانده:یکی دیگر از این اهنگای کمیاب داریوش مهمان ناخوانده است که قبل از انقلاب خوانده شده و بسیار زیبا است و سبک تمام اهنگای داریوشه.کیفیت این اهنگ بد است.

غم اومده خونه ی من  انگشت بر در میزنه              مهمان ناخونده ی من هر شب به من سر میزنه

این غمه که در میزنه دلم براش پر میزنه                 مهمان نا خونده ی من هر شب به من سر میزنه

زندگی زندونه من بعد از خدا گواه من  چشمای گریونه منه ای غم بیا ای غم بیا خوش اومدی خونه ی من

یه وقت نشه بغل کنی بری خونه دیار من       ای غم بیا ای غم بیا خوش اومدی خونه ی من ......

غم من:این اهنگ خیلی شبیه اهنگ قبلی است مهمان ناخونده و اگه کسی ندونه این دو اهنگو اشتباه میگیره .

 سردو خموشه دله من نامهربونه دل تو                  تا کی باید تنها باشه این دلو دیونه ی من

مثل یه رسوایی بده  اتش زده جانی تنم               مثل یه رسوایی بده  اتش زده جانی تنم ...

ایرولخ:این اهنگ از داریوش بسیار زیبا است و به زبان ترک خونده شده و داریشو بعضی وقتها این اهنگ در کنسرتاش اجرا میکنه بسیار زیباست و به علت اذری بودن زبان نمیتونم براتون بنویسم معنی اهنگو.

هیدر بابا:این اهنگ بسیار زیباست و باز هم اذری زبان هست و این اهنگ داریوش با داود بهبودی خوانده و نکته جالب در این اهنگ داریوش گیتار میزنه این ترانه هم برای قبل از انقلاب هست.

یاد اون روزهای خوب:این اهنگ بسیار زیبا داریوش در گروه ۶،۸ خونده همراه با کیوا و افشین و اهنگ اروم و زیبایست که کیفیت بدی نداره و کمیابم نیست این اهنگو داریوش زمانی که ۱۹سال سن داشت خوند.

یاد اون روزهای خوب یاد اون روزهای شاد                    یاد اون روزهای روشن دلمو خون میکنه

غم عشقت منو داغون میکنه                                   غم عشقت منو داغون میکنه     

یاد اون روزهای خوب یاد اون روزهای شاد                    یاد اون روزهای روشن دلمو خون میکنه

غم عشقت منو داغون میکنه                                   غم عشقت منو داغون میکنه     

حالا که عاشقه اون چشما شدم                              برای خاطره تو رسوا شدم

قد دله عشقو ویرون میکنی                                     دلمو خون میکنی دلمو خون میکنی....

شیطنت:این اهنگو قبلا نوشتم و در گروه ۶،۸ است و سبک شاد هست که از تک اهنگای شاد داریوش حساب میشه و تقریبا شبیه اهنگ میترسم هست که باز هم داریوش با افشین اون اهنگو خونده.این اهنگ رو یکی از این خوانندگان درو پیت جدید هم خونده.

شیطنت از چشم  سیات میریزه                              عشوه از اون قدو بالات میریزه

خونه خرابم میکنه وقتی که                                    زلفهی تو رو شونه هام میریزه

چقدر دل تو گیلاس                                                چشات قشنگو زیباس

لبات میمونه مثل                                                 شکوفه های گیلاس

قشنگ مهربونم                                                  دردو بلات به جونم

خدا کنه همیشه                                                کنار تو بمونم

داریوش از این اهنگای کمیاب خیلی زیاد داره که من تعداد خیلی کمی از اونا رو براتون نوشتم.قربون داریوش که براش جون میدم



 
مصاحبه داریوش با نادر رفیعی(پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 9:40 عصر )
این مصحبه ۱۳ سال پیش انجام شد که داریوش پشت به باغی کرده بود و نادر رفیعی در مورد داریوش ازش سوال میکنه.داریوش اولین مصاحبه تلوزیونی جلوی دوربین خود را در ۲۱ سال پیش انجام داد که انشالا اون مصاحبه رو هم بعدا مینویسم.

نادر رفیعی:چند سال است که شما به اکریکا امدید؟

داریوش:دقیقا بخواهید بدونید ۱۴ سال بعد از انقلاب.

نادر رفیعی:در این ۱۴ سال غربت را چطور دیدی؟

داریوش:غربت غریبه غربت تجربه ای بود که انتظارشو نداشتیم حادثه ای بود که خیلی ها فکر نمیکردن.ولی خوب برای خیلی ها تجربه شد برای منم به یک نوع توام با سراشیبی سربالایی و دست انداز بوده.

نادر رفیعی:به نظر شما دید مردم در رابطه با موسیقی نسبت به سالهای قبل چقدر عوض شده؟

داریوش:مردم دیدشون همیشه ثابط بوده دیدشون خیلی قاطع و خیلی برنده بوده و انتخاب و قضاوتشون در رابطه با کار من و همکارانم خیلی قاطع نگاه کردند دیدشون عوض نشده اون من و همکاران من هستند که چه جور عکس العمل و چه جور فعالیت میکنم و چه جور نتیجه کارشونو به مردم میرسونند.مردم همون مردم هستند قاضی های خیلی عادل و صادق و خیلی بیرحم.

نادر رفیعی:در طول این چند سالی که در غربت بودی میتونی بگی چند ترانه خوندی؟

داریوش:حدودا بعد از ترک ایران فکر کنم حدود ۶۰ یا ۷۰تا.

نادر رفیعی:کدومو بیشتر دوست داری؟

داریوش:انتخاب کردن اهنگ که هرکدومو با علاقه انتخاب کردم و دلبستگی به این اهنگا داشتم مجزا کردنش برام خیلی مشکله نتیجتا اهنگا مثل بچه هام میمونه که هر کدومشون عزیزن برام.

نادر رفیعی:با اینکه سالهای سال از ایران به دور هستی میشه بگی تا چه اندازه ای با موسیقی داخل ایران اشنا هستی؟

داریوش:همون انداره که در رابطه با شنیدن و کارایی که در ایران تولید میشه با دقت گوش کردم بعد لذت بردم از موسیقی که الان در ایران رایج است.

نادر رفیعی:شما الان به عنوان یک خواننده حرفه ای ایا موسیقی الان داخل ایرانو قبول داری؟

داریوش:صد در صد.موسیقی است که از اون چهره رخبت و خمودگی رو نداره نسبت به سابق.خیلی اصولی تر شده ولی همیشه گفتم موسیقی ایرانی ما حد و مرز و اندازه به خصوصی داره با اینکه از اون حد نمیشه فراتر رفت ولی در همین سطح موسیقی دانان خوب ما تلاش بسیاری کردند و نتیجش خیلی واضح و اشکاره که خیلی کارای زیبایی نسبت به گذشته شده.

نادر رفیعی:موسیقی ایرانو در خارج از کشور چطور میبینی؟

داریوش:موسیقی خارج از کشور داره تلاشی میکنه که مسیرش معلوم بشه هدف مشخصی نداره فقط داره یک دم ویک لحظه درست میشه اگر هدفی در پشت این موسیقی باشه با همون تکلونوژی که شما گفتید خیلی نتیجه بهتری میشه به هر صورت موسیقی ما به گوش مردم در داخل ایران میرسه .زمانی فکر میکردم خوب در بیرون نمیشه یک کار کلی انجام داد در رابطه با یک کار اجتماعی به خاطر مسایل اجتماعی ولی الان که هیچ مرجع و هیچ دستگاهی نیستش که صلاح دید و تصویب کنه یک کاری رو نتیجه معکوس درمان گرفته .سابق حد اقل تصویب میشد که یک کاری میو.مد بیرون ولی الان راحت کار میاد بیرون عیبی نداره ولی نتیجش چی؟

نادر رفیعی:نسل نوجوان و جوان که امروز داره در غربت خو میگیره چه نسلی میبینی؟

داریوش:خوب اینم درد تبعیده در هر صورت گریبان گیر نسل ما شده . نسلی هستش که پدران و مادرانشان مجبور شدن کوچ کنند و این پدر ها و مادر ها هستند که فرزندانشان را میتونند تشویق و راهنما باشند براشون تا از فرهنگ خودشون دور نباشند .ولی نسلی که الان داره اینجا زندگی میکنه نسله پر باره نسلیه که یک قدرتی در وجودش هست بدون اینکه با مسایل گذشته اشنایی داشته باشه چه حوادثی تو مملکتش گذشته و امیدواریم این نسل بتونه جوابگوی نسلی که تیرپا خورده رنجور شدو کوچ کرد به الاجبار جواب اون نسلو پس بگیرد.اونایی که فرهنگو مملکتو به بازی گرفتند.

نادر رفیعی:داریوش یک ترانه به چه اندازه میتونه  روی جامعه تاثیر گذار باشه؟

داریوش:سواله زیبایی کردید.ترانه به نظر من مثل یک شمشیر برنده میتونه باشه.میتونه خنجری باشه که با بیانش بر دل دشمن بشینه.حتی میتونه تولید عشق بکنه و مولد عشق باشه.همونقدر میتونه مبتذل و مخرب یک اجتماع باشه.از زمان گذشته تا حالا میبینیم فرهنگ ما غنی از شعرهای زیباست و زیر بنای مملکت ما فرهنگی بوده که نسل به نسب سینه به سینه گشته.ولی تاثیر نگری شعر در مملکت ما که امادگی هر گونه انعطافی رو داره  خیلی مثبت میتونه باشه و خیلی منفی میتونه باشه بستگی داره چه کلامی به مردم تحویل داده بشه.

نادر رفیعی:داریوش شما در چند مصاحبه خصوصا در مجله جوانان عنوان کردید که میگویند لوس انجلوس شهر فرشتگان است ولی من فرشته ای ندیدم.

داریوش:متاسفانه کسانی سر این کار هستند که اصلا شغلشون و حرفشون این نیست و این توازن را به هم زده و این مردمو گیج کرده در این شهر .میگن مرکز ایرانیها اینجاست.مرکز ایرانیها اینجا نیست مرکز ایرانیها جایی هست که محبت و عشق و صفا و صممیت هستش.اینجا شهریه که نود درصد خنجر تو دست گرفتندو منتظرند شما سرتو برگردونی از پشت میان چین پیراهن خنجر بزنند.ولی با برخوردی که من با اجتماع خودم و در رابطه حرفه و کار خودم داشتم متاسفانه همه چیز اصلا سازمان به هم ریخته بعد اینده بدتر از اینم من پیش بینی میکنم.

 

 



 
دکلمه(پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 9:8 عصر )


این ترانه اسثنایی یک ترانه عاشقانه هست که به نظر من زیباترین ترانه دنیاست و همچین داستانی داره:یک پسر و یک دختر بودند که عاشقانه یک دیگر را دوست داشتند و عشقشون بینظیر بود و قصد ازدواج داشتند.تا اینکه مشکلی برای خانواده دختره ایجاد شد و تصمیم گرفتند از اون شهر برن با قطار و دختره هم مجبور شده بود تا اون پسرو ترک کنه.تا اینکه روز رفتنشون فرا رسید و اون پسر هم به زیارت عشقش امده بود و نامه ای با خود به همراه داشت که تحویل دختره بده.وقت رفتن شد و پسر نامه رو به دختر داد و قطار بوقی زد و به راه افتاد پس از چند ثانیه قطار ترمزی کرد و ایستاد و همه مونده بودن چی شده و چه اتفاقی افتاده تا اینکه همه پیاده شدن و دیدند که پسری خودشو جلوی قطار انداخته و خود کشی کرده به خاطر دختره.مدتی گذشت و دختر این نامه را به داریوش داد و این داستان رو برای داریوش تعریف کرد و داریوش هم این ترانه رو برای ان دو جوان خوند.و اگه دقت کرده باشید اخر ترانه یاور همیشه مومن صدای بوق قطار میاد.

یاور همیشه مومن

ای به داد من رسیده تو روزهای خودشکستن

ای چراغ مهربونی تو شبهای وحشت من

ای تبلور حقیقت توی لحظه های تردید

تو شب و از من گرفتی تو من و دادی به خورشید

اگه باشی یا نباشی برای من تکیه گاهی

برای من که غریبم تو رفیقی جون پناهی

یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت

غم من مخور که دوری برای من شده عادت

ناجی عاطفه من شعرم از تو جون گرفته

رگ خشک بودن من از تن تو خون گرفته

اگه مدیون تو باشم اگه از تو باشه جونم

قدر اون لحظه ندانم که من و دادی نشونم

وقتی شب شب سفر بود توی کوچه های وحشت

وقتی ابر سایه کسی بود واسه بردنم به ظلمت

وقتی هر ثانیه شب تپش هراس من بود

وقتی زخم خنجر دوست بهترین لباس من بود

تو با دست مهربونی به تنم مرحم کشیدی

برام از روشنی گفتی پرده شب و دریدی

یاور همیشه مومن تو برو سفر سلامت

غم من مخور که دوری برای من شده عادت

ای طلوع اولین دوست ای رفیق آخرمن

به سلامت سفرت خوش ای یگانه یاور من

مقصدت هرجا که باشه هر جای دنیا که باشه

اون ور مرز شقایق پشت لحظه ها که باشی

خاطرت باشه که قلبت سپر بلای من بود

 



 
ترانه های زیبا از داریوش برای عاشقان داریوش(پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 9:0 عصر )

جنگل جاری

در این حریم شبانه ستم گرفته
در این شب خوف و خاکستر که غم گرفته
رفیق روزان روشن رهایی من
ستاره‌ها را صدا بزن دلم گرفته

قامت یاران از تبرداران اگر شکسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـل نشسته
بهار من
رو به بیداری جنگل جاری جوانه بسته

ستاره سوسو نمی‌زند اگرچه بر من
رفیق شبهای بی‌کسی ای سر به دامن
در این سکوت سترون سنگر به سنگر
چراغ خورشیدواره چشم تو روشن

قامت یاران از تبرداران اگر شکسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـُل نشسته
بهار من
رو به بیداری جنگل جاری جوانه بسته

قامت یاران از تبرداران اگر شکسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـُل نشسته
رو به بیداری جنگل جاری جوانه بسته
جنگل جاری رو به بیداری به گـُل نشسته

 

نفرین نامه

شرمت باد ای دستی که بد بودی بدتر کردی
هم‌بغض معصومت را نشکفته پرپر کردی
هم‌بغض معصومت را نشکفته پرپر کردی

ننگت باد ای دست من ای هرزه گرد بی‌نبض
آن سرسپرده‌ات را بی یار و یاور کردی
ای تکیه داده بر من ای سرسپرده بانو
با این نادرویشی‌ها آخر چرا سر کردی

دستی با این بی‌رحمی دیگر بریده بهتر
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی

سربرده در گریبان بی‌خودتر از همیشه
حیفت نهایتی که با من برابر کردی
ای تکیه داده بر من ای سرسپرده بانو
با این نادرویشی‌ها آخر چرا سر کردی

دستی با این بی‌رحمی دیگر بریده بهتر
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی

زهر این نفرین نامه جای خون در من جاری
این آخرین شعرم را پیش از من از بر کردی
ای تکیه داده بر من ای سرسپرده بانو
با این نادرویشی‌ها آخر چرا سر کردی

دستی با این بی‌رحمی دیگر بریده بهتر
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی

زجری همیشه بهتر با من ترحم هرگز
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی

دستی با این بی‌رحمی دیگر بریده بهتر
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی
بر من فرود آر اینک بغضی که خنجر کردی

 

 



 
مرا به خانه ام ببر(پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 8:52 عصر )
مرا به خانه ام ببر

شب‌آشیان شب‌زده
چکاوک شکسته پر
رسیده‌ام به ناکجا
مرا به خانه‌ام ببر
کسی به یاد عشق نیست
کسی به فکر ما شدن
از آن تبار خود شکن
تو مانده‌ای و بغض من

از این چراغ مُردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه‌ام ببر
که شهر، شهر یار نیست

از این چراغ مُردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست

مرا به خانه‌ام ببر
که شهر، شهر یار نیست
مرا به خانه‌ام ببر
ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره میزند
که شب ترانه‌ساز نیست
مرا به خانه‌ام ببر
که عشق در میانه نیست
مرا به خانه‌ام ببر
اگر چه خانه خانه نیست

از این چراغ مُردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه‌ام ببر
که شهر، شهر یار نیست

از این چراغ مُردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه‌ام ببر
که شهر، شهر یار نیست

مرا به خانه‌ام ببر
ستاره دلنواز نیست
سکوت نعره میزند
که شب ترانه‌ساز نیست
مرا به خانه‌ام ببر
که عشق در میانه نیست
مرا به خانه‌ام ببر
اگر چه خانه خانه نیست

از این چراغ مُردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه‌ام ببر
که شهر، شهر یار نیست

از این چراغ مُردگی
از این بر آب سوختن
از این پرنده کشتن و
از این قفس فروختن
چگونه گریه سر کنم
که یار غمگسار نیست
مرا به خانه‌ام ببر
که شهر، شهر یار نیست

 



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 3  بازدید

بازدیدهای دیروز:4  بازدید

مجموع بازدیدها: 24084  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «