سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه دانشی را پنهان کند، گویی نادان است . [امام علی علیه السلام]

ایران من

 
 
مصاحبه داریوش با نادر رفیعی(پنج شنبه 85 آبان 11 ساعت 9:40 عصر )
این مصحبه ۱۳ سال پیش انجام شد که داریوش پشت به باغی کرده بود و نادر رفیعی در مورد داریوش ازش سوال میکنه.داریوش اولین مصاحبه تلوزیونی جلوی دوربین خود را در ۲۱ سال پیش انجام داد که انشالا اون مصاحبه رو هم بعدا مینویسم.

نادر رفیعی:چند سال است که شما به اکریکا امدید؟

داریوش:دقیقا بخواهید بدونید ۱۴ سال بعد از انقلاب.

نادر رفیعی:در این ۱۴ سال غربت را چطور دیدی؟

داریوش:غربت غریبه غربت تجربه ای بود که انتظارشو نداشتیم حادثه ای بود که خیلی ها فکر نمیکردن.ولی خوب برای خیلی ها تجربه شد برای منم به یک نوع توام با سراشیبی سربالایی و دست انداز بوده.

نادر رفیعی:به نظر شما دید مردم در رابطه با موسیقی نسبت به سالهای قبل چقدر عوض شده؟

داریوش:مردم دیدشون همیشه ثابط بوده دیدشون خیلی قاطع و خیلی برنده بوده و انتخاب و قضاوتشون در رابطه با کار من و همکارانم خیلی قاطع نگاه کردند دیدشون عوض نشده اون من و همکاران من هستند که چه جور عکس العمل و چه جور فعالیت میکنم و چه جور نتیجه کارشونو به مردم میرسونند.مردم همون مردم هستند قاضی های خیلی عادل و صادق و خیلی بیرحم.

نادر رفیعی:در طول این چند سالی که در غربت بودی میتونی بگی چند ترانه خوندی؟

داریوش:حدودا بعد از ترک ایران فکر کنم حدود ۶۰ یا ۷۰تا.

نادر رفیعی:کدومو بیشتر دوست داری؟

داریوش:انتخاب کردن اهنگ که هرکدومو با علاقه انتخاب کردم و دلبستگی به این اهنگا داشتم مجزا کردنش برام خیلی مشکله نتیجتا اهنگا مثل بچه هام میمونه که هر کدومشون عزیزن برام.

نادر رفیعی:با اینکه سالهای سال از ایران به دور هستی میشه بگی تا چه اندازه ای با موسیقی داخل ایران اشنا هستی؟

داریوش:همون انداره که در رابطه با شنیدن و کارایی که در ایران تولید میشه با دقت گوش کردم بعد لذت بردم از موسیقی که الان در ایران رایج است.

نادر رفیعی:شما الان به عنوان یک خواننده حرفه ای ایا موسیقی الان داخل ایرانو قبول داری؟

داریوش:صد در صد.موسیقی است که از اون چهره رخبت و خمودگی رو نداره نسبت به سابق.خیلی اصولی تر شده ولی همیشه گفتم موسیقی ایرانی ما حد و مرز و اندازه به خصوصی داره با اینکه از اون حد نمیشه فراتر رفت ولی در همین سطح موسیقی دانان خوب ما تلاش بسیاری کردند و نتیجش خیلی واضح و اشکاره که خیلی کارای زیبایی نسبت به گذشته شده.

نادر رفیعی:موسیقی ایرانو در خارج از کشور چطور میبینی؟

داریوش:موسیقی خارج از کشور داره تلاشی میکنه که مسیرش معلوم بشه هدف مشخصی نداره فقط داره یک دم ویک لحظه درست میشه اگر هدفی در پشت این موسیقی باشه با همون تکلونوژی که شما گفتید خیلی نتیجه بهتری میشه به هر صورت موسیقی ما به گوش مردم در داخل ایران میرسه .زمانی فکر میکردم خوب در بیرون نمیشه یک کار کلی انجام داد در رابطه با یک کار اجتماعی به خاطر مسایل اجتماعی ولی الان که هیچ مرجع و هیچ دستگاهی نیستش که صلاح دید و تصویب کنه یک کاری رو نتیجه معکوس درمان گرفته .سابق حد اقل تصویب میشد که یک کاری میو.مد بیرون ولی الان راحت کار میاد بیرون عیبی نداره ولی نتیجش چی؟

نادر رفیعی:نسل نوجوان و جوان که امروز داره در غربت خو میگیره چه نسلی میبینی؟

داریوش:خوب اینم درد تبعیده در هر صورت گریبان گیر نسل ما شده . نسلی هستش که پدران و مادرانشان مجبور شدن کوچ کنند و این پدر ها و مادر ها هستند که فرزندانشان را میتونند تشویق و راهنما باشند براشون تا از فرهنگ خودشون دور نباشند .ولی نسلی که الان داره اینجا زندگی میکنه نسله پر باره نسلیه که یک قدرتی در وجودش هست بدون اینکه با مسایل گذشته اشنایی داشته باشه چه حوادثی تو مملکتش گذشته و امیدواریم این نسل بتونه جوابگوی نسلی که تیرپا خورده رنجور شدو کوچ کرد به الاجبار جواب اون نسلو پس بگیرد.اونایی که فرهنگو مملکتو به بازی گرفتند.

نادر رفیعی:داریوش یک ترانه به چه اندازه میتونه  روی جامعه تاثیر گذار باشه؟

داریوش:سواله زیبایی کردید.ترانه به نظر من مثل یک شمشیر برنده میتونه باشه.میتونه خنجری باشه که با بیانش بر دل دشمن بشینه.حتی میتونه تولید عشق بکنه و مولد عشق باشه.همونقدر میتونه مبتذل و مخرب یک اجتماع باشه.از زمان گذشته تا حالا میبینیم فرهنگ ما غنی از شعرهای زیباست و زیر بنای مملکت ما فرهنگی بوده که نسل به نسب سینه به سینه گشته.ولی تاثیر نگری شعر در مملکت ما که امادگی هر گونه انعطافی رو داره  خیلی مثبت میتونه باشه و خیلی منفی میتونه باشه بستگی داره چه کلامی به مردم تحویل داده بشه.

نادر رفیعی:داریوش شما در چند مصاحبه خصوصا در مجله جوانان عنوان کردید که میگویند لوس انجلوس شهر فرشتگان است ولی من فرشته ای ندیدم.

داریوش:متاسفانه کسانی سر این کار هستند که اصلا شغلشون و حرفشون این نیست و این توازن را به هم زده و این مردمو گیج کرده در این شهر .میگن مرکز ایرانیها اینجاست.مرکز ایرانیها اینجا نیست مرکز ایرانیها جایی هست که محبت و عشق و صفا و صممیت هستش.اینجا شهریه که نود درصد خنجر تو دست گرفتندو منتظرند شما سرتو برگردونی از پشت میان چین پیراهن خنجر بزنند.ولی با برخوردی که من با اجتماع خودم و در رابطه حرفه و کار خودم داشتم متاسفانه همه چیز اصلا سازمان به هم ریخته بعد اینده بدتر از اینم من پیش بینی میکنم.

 

 



 
لیست کل یادداشت های وبلاگ?
 




بازدیدهای امروز: 8  بازدید

بازدیدهای دیروز:4  بازدید

مجموع بازدیدها: 24089  بازدید


» آرشیو یادداشت ها «
» اشتراک در خبرنامه «